{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
تجربه کاری
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۱
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
Work Experience
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
work experience
۱
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
work experience
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Work experince
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
working experience
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تحربة
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Arbeitserfahrungen
معنی تجربه کاری, معنی تجربه کاری, معنی ت[cfi lاcd, معنی اصطلاح تجربه کاری, معادل تجربه کاری, تجربه کاری چی میشه؟, تجربه کاری یعنی چی؟, تجربه کاری synonym, تجربه کاری definition,
معنی corrosion
,
ترجمه corrosion
به فارسی,
معنی مدیریت
,
ترجمه مدیریت
به انگلیسی,
معنی بور
,
ترجمه بور
به انگلیسی,
معنی norman
,
ترجمه norman
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی